|برای پس از مرگم..



بایدبگویم عجیب شده ام، عجیب هم نشده باشم تغییر عمیقی کرده ام چند شب پیش قلبم به صورت عجیبی فشرده شده بود دفترقهوه ای را اوردم به دایره امن ادمهایم نگاه کردم ،اسم همگیشان را خط زدم دایره دیگری کشیدم و اسم خودم را بزرگ درونش نوشتم. ان شب برای تمام ادمهای از دست رفته ام غصه خوردم دروغ نگویم غصه اصلی ام برای ادمهانبود برای مشکلی بود که پیش امده بود روی تخت درازکشیده بودم برای تنهاکسی از موضوع خبرداشت سعی کردم تظاهرکنم اتفاق خاصی نیوفتاده است چندتا خنده گذاشتم، و سکوت کردم . غصه خوردم عمیقا و برای اخرین بار به خودم قول دادم که باکسی صمیمی شوم. این روزها کسی خبر ندارد چه گندهایی میزنم یا چه کار درستی میکنم حسن حدس زده بود مشکلی برایم پیش امده است دروغ چرا دوست داشتم حرف بزنم با او راجبش ولی سکوت کردم و گفتم چیزی نیست. ازینکه اصرارنکرد بسیار ممنونم .خیلی وقت است از ادمها کناره گرفته ام و دیگر چیزی را برای کسی توضیح نمیدهم حال کسی را نمیپرسم شروع کننده چت با کسی نیستم ادمها را کنار گذاشتم خیلی وقت است نمیتوانم توضیح بدهم نمیتوانم بگویم چه اتفاقاتی برایم افتاده است نمیتوانم بگویم چه چیزهایی خرخره ام را جویدند خیلی وقت است از ادمها بخاطر هیچ چیز گله نمیکنم و توقعی ندارم ازکسی . دیشب یکی از دوستانم بعد ازمدتها پیام دادپرسیدچه کاری انجام دهد از او ناراحت میشوم؟!برایش نوشتم هیچ چیز ادم از جایی به بعد دیگر انقدر به ادمها قدرت نمیدهد که ناراحتش کنند دیگر اهمیت موضوع از دست میرود ادم تا جایی تحمل میکند تاجایی غصه میخورد تاجایی توقع دارد که انها با بقیه فرق کنند ولی بعدش نه، بعدش دیگر کسی اهمیت ندارد دیگر علاقه ای به حرف زدن نداری به پرسیدن حالشان به خیلی چیزهای دیگر نداری. تنهانیستم من هیچوقت ادم تنهایی نبودم همیشه کسانی را دور خودم نگه میدارم که بتوانم چت کنم حرف بزنم بخندم ولی از نظر شدت علاقه قلبی تنهاهستم ادمهایی کنارم میباشند را نمیتوانم عمیقا دوست بدارم نمیتوانم رویشان در مواقع بد حساب کنم روی هیچکس نمیتوانم دیگر حساب کنم قبل ترها که وضعیت روابط انسانی ام تا این حد افتضاح نبود ادمهایی داشتم بشود رویشان حساب کرد ولی حالا نه ، تنهانیستم ولی روی کسی هم حساب نمیکنم دیگر 

-پست نیمه کاره ماند.نوشتن همیشه هم خوب نیست.


سال 98سر سفره ارزو کردم زندگیم پر از هیجان باشه، امسال هیجان انگیزترین سال زندگیم بود گریه کردم خندیدم هرکاری دلم خواست انجام دادم چون خیال میکردم منساله الان دلش میخواد فلان کارو انجام بده، تصمیمای خوبی گرفتم تصمیمات افتضاحی گرفتم کارای بدی کردم کارای قشنگی کردم. خوشحال شدم اشک ریختم و 98با تموم بدبودنش واسه من هم عمیقا بدبود هم عمیقا قشنگ. اونقد قشنگ که بعدا حسرت نمیخورم چرا فلان کارو تویسالگیم انجام ندادم. سال نو شد منم چند روز دیگه میشم19ساله و توی همه چیز زندگیم محتاط تر دارم میشم به طرز عجیبی دلم نمیخواد دل کسیو بشکنم کسی ازم ناراحت باشه سر سفره هفت سین به خدا گله کردم باهاش حرف زدم بعد مدتها و ماه ها قران خوندم به خدام گفتم چقد اذیت شدم بهش گفتم کاش دل هیچکس نشکنم و هیچکس دل منو نشکنه.98تموم شد با تموم شدنش حس بهتری دارم الان تقریبا(:من بلدنیستم ادمارو ببخشم من ادم کینه ایم ولی میخوام ی تغییر خیلی عمیق تو زندگیم کنم و ادم دیگه ای بشمفکرکنم این شنبه بهترین شنبه واسه هممون باشه واسه شروع.

-عیدتون مبارک باشه من سر سفره دعاکردم امسال پر از شادی و سلامتی باشم واسم. واسه شماهاهم همینو ارزو میکنم دوستان.

+


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پروشات Alive سایت مرجع دانلود پایان نامه - تحقیق - پروژه بلاگی برای کافه فایل کرده دی جی مجالس شیمی کنکور (( فقه و حقوق اسلامی )) - حقوق خصوصی دکتر مرضیه توکلی متخصص زنان زایمان ونازایی دانلود جزوه سرویس و نگهداری خودرو